دونستن شغل ها به انگلیسی می‌تونه بهت کمک کنه راحت تر در مورد خودت یا شخص دیگه ای صحبت کنی.

تو این مطلب انواع شغل ها رو به ترتیب حروف الفبای انگلیسی لیست کردم و براتون آوردم.

 

شغل در فارسی شغل در انگلیسی
حسابدار Accountant
بازیگرمرد/ بازیگر زن Actor /Actress
آمارگیر Actuary
معمار Architect
مجری تبلیغاتی Advertising executive
فضانورد Astronaut
ستاره شناس Astronomer
نویسنده Author
نانوا Baker
بانکدار Banker
کارمند بانک Bank clerk
رییس Boss
صحاف Bookbinder
دفتردار، حسابدار Bookkeeper
راننده اتوبوس Bus driver
قصاب Butcher
تاجر Businessman/ Businesswoman
سرایدار Caretaker
صندوق دار Cashier
آشپز Chef/Cook
نظافتچی Cleaner
قناد Confectioner
دندانپزشک Dentist
طراح Designer
پزشک Doctor
پاکبان Dustman/Refuse collector
اقتصاددان Economist
برقکار Electrician
کارمند Employee
مهندس Engineer
کارگر کارخانه Factory worker
کشاورز Farmer
مشاور مالی Financial advisor
آتش نشان Fireman/Firefighter
ماهیگیر Fisherman
گلفروش Florist
باغبان Gardener
طراح گرافیک Graphic designer
آرایشگر / شینیون کار Hairdresser
کارگزار بیمه Insurance broker
روزنامه نگار Journalist
قاضی Judge
وکیل Lawyer
سخنران یا استاد حق التدریس دانشگاه Lecturer
کتابدار Librarian
نجات غریق Lifeguard
مدیربازاریابی Marketing manager
مکانیک Mechanic
مدل Model
گوینده خبر Newsreader
پرستار Nurse
عینک‌ساز Optician
نقاش Painter
داروساز Pharmacist
عکاس Photographer
خلبان Pilot
لوله کش Plumber
سیاستمدار Politician
پلیس مرد / پلیس زن Policeman/Policewoman
پستچی Postman
مدیر پروژه Project manager
برنامه نویس Programmer
مشاور املاک Real estate agent
متصدی پذیرش Receptionist
دانشمند Scientist
منشی Secretary
جراح Surgeon
فروشنده Shop assistant
کارگزار سهام Stockbroker
خیاط Tailor
راننده تاکسی Taxi driver
مامور مالیات Tax collector
بازاریاب تلفنی Telemarketer
معلم Teacher
مترجم Translator
پلیس راهنمایی و رانندگی Traffic warden
آژانس مسافرتی Travel agent
دامپزشک Veterinarian
پیشخدمت مرد/ پیشخدمت زن Waiter/Waitress
showing some people with their uniform related to job

jobs

بریم با چندتا از عبارت‌هایی که تو زمینه شغلی به کارمون میاد آشنا شیم:

شغل Job
شغلت چیه؟ ?What do you do

?What is your job

من —– هستم.   ——- I’m a
اخراج کردن To fire
اخراج شدن To be fired
دنبال کار گشتن To look for a job
کاری را (به کسی) پیشنهاد کردن To offer a job
درخواست کار کردن To apply for a job
کار پیدا کردن To find a job
استخدام کردن To hire
استخدام شدن To be hired
ترک کردن To quit
استعفا دادن To resign
بازنشسته شدن To retire

 

ممنون که تا اینجای مطلب همراهمون بودید. اگه دوست داشتید می‌تونید تو قسمت نظرات بنویسید که شغل رویایی‌تون چیه!